متیس

ای چشم خرد حیران در منظر مطبوعت ؛ وی دست نظر کوتاه از دامن ادراکت

متیس

ای چشم خرد حیران در منظر مطبوعت ؛ وی دست نظر کوتاه از دامن ادراکت

اینجا رو به عنوان مکانی در نظر گرفتم که بتونم نظرات یا تجربه هام رو بنویسم و یا هر مطلب ارزشمندی که به نظرم رسید باید جایی ثبت کنم:)

اگر براتون سوال پیش اومد ، "متیس" الهه خرد و فرزانگی در یونان باستان بوده :)

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

درد و دل آیا؟

بچه که بودم خیلی وقتا فک می کردم دست و پام بسته اش! یعنی انقد سر راه هررر چیییی میخواستم موانع زیاد بود که توی ذهنم خودم رو می دیدم که دستام و پاهام با طنابهای بزرگی بسته شده و من دارم هی تقلا می کنم و دست و پا میزنم...یادش بخیر! ذهنیتم واقعا همین بود.. با این حال بیشترین دست و پا رو زدم نسبت به هر کسی در شرایط مشابهم. حداقل استفاده از عمر برای خوش گذرانی! حداکثر زور و تلاش و بیگاری! انقدر درس می خوندم که وقتی نوک اتودم تموم میشد خوشحال می شدم! چند ثانیه مکث و درس نخوندن برای گذاشتن نوک در اتود!! شاید باور اینها برای خیلی ها سخت باشه...

امروز استاد داشت صحبت می کرد و میگفت تورم ایران رو آوردن پایین تا ۱۰ درصد ولی دیدن نمی تونن پایینتر بیارن..گفتن اینجا لایه های سخت تورمیه! جاییه که دیگه به راحتی نمیشه تورم رو کم کرد. در چنین حالتی مشکل ها political issue میشن و به دلار و اینا ربط دارن.. بگذریم.

کل زندگیمو جون کندم. پله به پله اومدم تا اینجا. اما الان احساس می کنم یه دیوار بتنی روبرومه! از مسائل فرهنگی! اجتماعی! سنت ها!!  اقتصادی

بچه بودم هرکاری میخواستم بکنم تا جایی که  نیاز به اجازه پدر نبود انجام میدادم ولی می دونستم اگر جایی کاری رو بخوام از بابا کمک بگیرم یا ازش بخوام دیگه کنسله! میگه نه! یادمه ترم یک دانشگاه تمرینهای درس ها ایمیل میشد و باید جواب رو ایمیل می کردیم.ولی ما اینترنت نداشتیم. یعنی از یه جا بهمون سه ماه اینترنت رایگان داده بودن ولی بابا حاضر نبود مودم بخره. رفتم از دانشگاه ۳۰۰ هزار تومن وام گرفتم و یه مودم ۱۰۰ هزار تومنی خریدم. بعدها با خرید گوشی  مودم و اینترنت تبدیل به نیازی هم برای خودشون شد و هنوز بعد ۷ سال با اون مودم توی خونه دارن کار می کنن.

از این هم بگذریم. حالا زندگیم در مرحله ایه که سه راه حل برای ادامه دارم. یکی از یکی سخت تر و محالتر... یه راه حل هم کمک باباست که اون از همه کنسل تره!:) و کلا مخمصه ای داخلشم رو نمیخوام تقصیر کسی بندازم ولی کاملا تحت تاثیر خانواده و نوع نگاهشونه.. دیگه چقد دست و پا بزنم! از یه صخره عمودی اومدم بالا و حالا میگن نمیشه بالاتر بری! خودتو پرت کن پایین. مهم نیس که بمیری! مهم اینه ما پایینیم و جنازه ات میاد پیش ما.. به همین سادگی و به همین تباهی... زندگی تو همین سقوطهای وحشیانه اس. 

  • ۹۷/۰۷/۱۶
  • این چنین است برادر

نظرات (۳)

سلام
هر سختی یه تجربه ارزشمنده

مگه نه ؟
پاسخ:
آره ولی وقتی همه سختی ها رو به دوش می کشی که به یه چیزی برسی و لحظه آخر میگن که اون چیز رو بهت نمیدیم برگرد سر جای اولت! اینکه اون چیز رو بهت نمیدن هم کاملا بی دلیله! چون دوست ندارن. مهم نیست تو چقدر تلاش کردی! و یا چقدر شایسته ای.. می دونم که زیاد مفهوم حرف نمیزنم.. ببخشید:)
نگران نباش ...

هنوز فرصت زیاده

خیلیا مثل تو هستن
پاسخ:
راستی سلام نکردم خدمتتون.
ضمن سلام:) 
ممنون بابت امیدواری
خیلی ها
توکل به خدا
برای بنده هم دعا کنید. شاید خدا راهکاری نشان داد .
ان شاءالله :)
پاسخ:
ممنون:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی