همه ما رو کسانی بزرگ کردند. بیشترمون خوب بزرگ شدیم. دوستمون داشتند. به نظرمون احترام گذاشتند. به نیازمون رسیدند...و اینا از ما آدم های کم وبیش سالمی ساخته.
ولی برای بعضی هامون اوضاع اصلا خوب نبوده. شاید نمی شده روی کسی حساب کنن. خشم و تحقیر و خشونت بوده یا بدتر. اگر اینجوری بوده احتمالا زخم عمیقی خوردیم.
با اینکه زمان زیادی گذشته شاید مرتبا متوجهش بشیم که اون گذشته راه زندگی خوب در زمان حال رو بسته!
تجربه مراقبت های ناکافی صدمه زده به تواناییمون برای داشتن رابطه سالم، اعتماد به نفس کافی و اینکه درست و حسابی از خودمون مواظبت کنیم.
البته میخوایم که از اون داستان ها عبور کنیم. ولی یه چیز نا متعادل بی رحمانه در این ایده هست که 12 سال اول عمر تکلیف کل زندگی رو تعیین می کنه.
گذشته رو نمیشه عوض کرد. ولی این امکان هست که دست کم بعضی از تبعاتش رو درست کنیم. میشه این رو با روند موثری به نام پدر و مادری کردن برای خود انجام داد.
رفتار والدین الگویی رو در ذهنمون پایه گذاری کرده که باید چطور به چالش ها پاسخ بدیم. ولی لازم نیس تا ابد در حضانت اون مراقبین سالهای اول عمر بمونیم.
به طور طبیعی می تونیم پدر و مادر خودمون بشیم.
معنیش اینه که می تونیم توی سختی، خودمون، خودمون رو تسلی بدیم و مشکلاتمون رو با مهربونی و خلاقیت تفسیر کنیم.
موقع های اضطراب و مصیبت به خودمون دل و جرئت بدیم.
به قسمت های نازک نارنجی و سراسیمه خودمون قوت قلب بدیم.
با استفاده از تجربه قسمت های آروم تر وجود خودمون.
این همون کاریه که والدین برای بچه هاشون می کنن. اگر ما اینو نداشتیم هنوز میشه توی بزرگسالی بیایم و واسه خودمون انجامش بدیم.
یک بخش روح می تونه با بخش دیگه حرف بزنه. یک نیمه نقش وزن یک تعادل سالم و انعطاف پذیر رو برای نیمه دیگه بازی کنه .
مراقبین قبلی ما قرار نیست روح ما رو محدود کرده باشن!
می تونیم به شکل نمادین خودمون رو بغل کنیم!
با توجه به کمبودهای قبلی که در والدینمون بوده باید متخصص نگهداری از خودمون شده باشیم. نه متخصص انتقاد از اونها. باید نقشه راهی بشه برای یک برنامه . یک برنامه خیلی مفیدتر. آفرینش والد درون. که همیشه اون رفتاری رو می کنه که باید انجام می شده و نشده.
انقدر در مورد چیزهایی که می داشتیم و نداشتیم می دونیم که کارشناس نیازهای خودمون هستیم و باید باور کنیم که می تونیم از خودمون نگهداری کنیم.
همینطوری هم اون والد درون رو داریم . از خیلی جهات نقطه مقابل والد بیرونی ماست. هر چند کودکی در زمان مادی یک بار بیشتر نیست. اما در زمان روانشناسانه تا ابد تکرارپذیره .
"ما"ی 5 سال هنوز اونجاس! میشه باهاش طوری حرف زد و جوابش رو داد که اونجوری که لازمه بالغ و قوی بشه.
باید از این ظرفیت نادیده انگاشته ظرفیت والدین استفاده کرد.
این متن رو از روی یکی از ویدئوهای "مدرسه زندگی" نوشتم.
@persianschooloflife
- ۹۷/۰۸/۲۷