مهم ترین سوالی که همیشه از خودم می پرسم و خواهم پرسید اینه که من کی ام؟ من کجای داستانم. از کجا به کجا رسیدم؟
تنزیل اهداف؟
مهم ترین سوالی که همیشه از خودم می پرسم و خواهم پرسید اینه که من کی ام؟ من کجای داستانم. از کجا به کجا رسیدم؟
تنزیل اهداف؟
اگه به خاطر حرف مردم یا تنبلی، دنبال آرزوهات نری با یه زندانی هیچ فرقی نداری ، زندانی که زندانبانش خودتی و خودت
اگه کسی رو دوس دارید بذارید تو دنیای خودش رشد کنه، نه بال و پرش رو بخاطر موندن تو دنیاتون قیچی کنید
واقعا خدا رو به خاطر این لحظه و این شرایط شکر می کنم
وقتی از دنیا خستهم چشمام رو میبندم و میرم بالا، میرم دنیا رو از بالا میبینم و آروم میشم؛ چون دیگه اصلا نمیدونم کیام و کجام.
بعضی وقتها هم میرم به سال ۱۲۹۰. میبینم اونجا بودن و نبودنم مهم نیست. بعد به سال ۱۴۹۰ فکر میکنم؛ میبینم من و خستگیم این وسط هیچی نیستیم. هیچی.
دیشب فهمیدم اون چیزی که به من آرامش میده نرفتن و اقدام نکردن ها نیست!
یعنی از اینکه از چالش ها انصراف بدم و تلاش نکنم به آرامش نمی رسم.
از اینکه چالش هاو ریسک ها رو بپذیرم و اقدام کنم و تلاش کنم، به آرامش میرسم. بعدش مستقل از نتیجه از خودم متشکرم:))) و آرامش دارم:)
نکته جالبی که به ذهنم رسید مربوط به کم بودن یا زیاد بودن ریسک پذیری است. همیشه با این نکته مواجه می شدم که ریسک پذیری ام شاید پایینه و آدم ریسک پذیری نیستم.
به این نکته رسیدم که ریسک پذیر نبودن من منشا می گیره از دو نکته دیگه:
1- میزان مثبت دیدن و منفی دیدن هر موضوع و اتفاق(بدبینی و خوش بینی)
2- میزان اعتماد به نفس من و خودباوری:)
ازون طریق شاید بشه که ریسک پذیری رو هم درست کرد.
با شرکتی وارد مرحله دوم مصاحبه شدم.
این مطلب، مطلب خوبی بود که خواندم.
دوست عزیز، معمولا جلسه دوم مصاحبه، گفتوگویی میان تو و یکی از تصمیمگیرندگان اصلی شرکت است. اگر هنوز با مدیر استخدام دیدار نکردهای، به احتمال زیاد او کسی است که با تو مصاحبه خواهد کرد. مدیر استخدام کسی است که اگر شغل مورد نظر را بپذیری، رئیس آینده تو خواهد بود. اگر قبلا با مدیر استخدام ملاقات کردهای، در مصاحبه دوم احتمالا با مدیر او دیدار خواهی کرد.مطمئنم که در مصاحبه اول لباس مناسب پوشیده بودی و با آمادگی کامل در جلسه حضور یافتی. شک ندارم که به موقع در جلسه حاضر شدهای، ایدهها و سوالات خود را مطرح کرده و گفتوگو را به خوبی پیش بردهای. تو از نخستین مرحله غربالگری با موفقیت بیرون آمدهای. احتمالا بعضی از رقیبان تو نتوانستهاند در مصاحبه اول قبول شوند. واضح است که مسوولان استخدام احساس میکنند که فرد مناسبی برای جایگاه کارشناس فروش هستی و در این زمینه حرفی برای گفتن داری.تو با عملکردت در مصاحبه این پیام را به آنها منتقل کردهای: «من تا حدی نسبت به وضعیت شرکت شما آگاهم و گمان میکنم با توجه به استعدادها و تجربیاتم، میتوانم به شما کمک کنم». اگر آنها این پیام را دریافت نمیکردند، تو قطعا به مصاحبه دوم دعوت نمیشدی.
حالا باید پیام متفاوتی را به آنها منتقل کنی. این پیام میتواند به این شکل باشد: «وقتی به جایگاه شغلی کارشناس فروش فکر میکنم و خودم را در این جایگاه تجسم میکنم، آن را اینگونه میبینم. آینده را اینگونه تصویر میکنم». سپس باید بپرسی: «آیا پیشبینیهای من به انتظارات شما نزدیک است؟» بعد سوالاتی درباره شغل مربوطه و اهداف شرکت بپرس. از آنها بپرس: «چگونه این شغل در دستیابی به اهداف سازمان تاثیر دارد؟»معمولا سطح مصاحبه دوم، کمی از سطح جلسه اول بالاتر است. به اندازه کافی زمان داشتهای که درباره شرکت، جایگاه شغلی مربوطه و عملکردت فکر کنی، خودت را در جایگاه کارشناس فروش تجسم کنی و مشکلات و چالشهای احتمالی را پیشبینی کنی. حالا وقت آن رسیده که سر اصل مطلب بروی و موضوعات مهم را مطرح کنی.اگر درباره حقوق و دستمزد حرفی به میان نیامده، باید صحبت آن را پیش بکشی. سپس درباره موانع و مشکلاتی که آنها را به جذب نیروی جدید وادار کرده سوال بپرس و بگو که چگونه میتوانی در رفع این مشکلات به آنها کمک کنی.
زمان سرمایه است و حالا که داری زمان خودت را صرف شرکت در مصاحبه دوم میکنی، باید از ادامه ماجرا مطلع شوی. از مسوول مصاحبه بپرس: «مرحله بعدی چیست؟ آیا چیزی هست که نیاز به توضیح داشته باشد؟» پس از اتمام مصاحبه، وقتی به خانه بازگشتی، هر آنچه که به یادت مانده بنویس. با یکی از نزدیکانت درباره مصاحبه صحبت کن.برداشت و احساس کلیات را درباره مصاحبه بنویس. موضوعاتی که عنوان شد، احساسی که طی مصاحبه و پس از آن در تو ایجاد شد، افکاری که به ذهنت خطور کرد، حسی که نسبت به شغل مربوطه، کارکنان و مدیر آیندهات داشتی، همه را یادداشت کن.مدیر استخدام مهمترین فردی است که با او ملاقات خواهی کرد. احساس رضایت از شغل و موفقیت تو تا حد زیادی به او و انرژی میان شما دو نفر بستگی دارد. فراموش نکن تنها شرکتها نیستند که با تو مصاحبه میکنند. تو نیز با آنها مصاحبه میکنی. مصاحبه یک فرآیند دوطرفه است.استحقاقش را داری با کسانی کار کنی که تو را درک میکنند. فراموش نکن که هر کسی استحقاق تو را ندارد.
منبع: دنیای اقتصاد
من چطوری میتونم آدم بزرگی بشم؟
منظور اینه که هر کسی توی یه زمینه ای میتونه خدای اون کار باشه! من دقیقا خدای چی می تونم باشم؟
از خودتون بپرسید
متاسفانه اغلب احترامایی که برای آدما قائلیم از جنس احترام به نیسان آبی موقع رانندگیه...
خیلی سعی می کنم که هر دقیقه و هر ثانیه به خواهرام بفهمونم و بگم که می تونن! و آرزوهاشون دست یافتنیه. چیزی که در کودکی خودم دقیقا برعکس انجام شد. در نهایت من تونستم! ولی انبوهی از نتونستن توی ذهنم مونده و همیشه آلارم نتونستن رو قبل از شروع هر کاری خیلی قوی دریافت می کنم.
کدام قرص و شربتی می توانست امید را در وجود این دختر بچه زنده کند؟
امید چیز خوبیه